شب گذشته تصميم گرفتم كه روي ديوارهاي رختشويخانه و سقف را با چند تخته چوبي قفسه بندي كنم .نجاري كه قبلا اين كار را انجام داده بود ، با بي سليقگي كار كرده بود .با خودم گفتم :حداكثر نيم ساعت زمان مي برد .ولي اين يك تخمين واهي بود .يك ساعت بعدش هم من هنوزآنجا بودم چون زاويه هاي تخته هاي چوبي به جاي90 درجه ،100 درجه و حتي بيشتر بودند. به همين دليل وصل كردن آنها كارراحتي نبود .دو ساعت بعد كار من تمام شد .
با اينكه كار را تمام كرده بودم ،ولي خودم راضي نبودم .امروز كار ديشبم را دوباره نگاه كردم .يك كاردك و مقداري چسب چوب برداشتم و نواقص را اصلاح كردم .آن موقع از كارم راضي شدم . با اين حال ،مردم زندگي خود را بي توجه نمي گذرانند.احتمالا هيچ كس نمي توانست متوجه عيب كار من بشود . هيچ كس ؟
اين حرف نمي تواند صد در صد واقعيت داشته باشد چون خود من از آنها آگاه بودم .و اگر اين كار را ناقص رها مي كردم ، به ضمير ناخود آگاهم پيغام سهل انگاي و غفلت مي فرستادم .البته اشتباه نكنيد،من تكامل گرا و وسواسي نيستم و مي دانم كه بايد در برابر خود شكيبا باشم . ولي چرا بايد به عيب هايي كه به
آساني رفع مي شوند اجازه داد تا مدام پيغام عدم موفقيت ارسال كنند ؟
چيزهاي كوچك و علائم ريزي كه باعث مي شوند تمام روز به خود افتخار كنيم –ويا برعكس _هميشه با اعتماد به نفس ما سرو كار دارند.
به اين ترتيب افرادي كه پيروز شده اند كساني هستند كه از خود توقع بسياري دارند .
استيو جايز مي گويد : زمان زيادي را صرف جزئياتي مي كنم كه هيچ كس آنها را نخواهد ديد ،ولي همين جزئيات تفاوت هايي را به وجود مي آورند.
نظرات شما عزیزان: